سفارش تبلیغ
صبا ویژن

طارق


تعداد بازدید

v امروز : 0 بازدید

v دیروز : 1 بازدید

v کل بازدیدها : 7301 بازدید

آهنگ وبلاگ

85/7/27 :: 5:15 عصر

 بسم رب الشهدا و الصدیقین

سلام

دو آیه ی جالب توجه دیدم گفتم برای شما هم بگذارم.

یا علی

..........................................................................................................................

(سوره نحل/آیه ی 94):

  و سوگند خود را دستاویز تقلب میان خود قرار ندهید تا مبادا گامی پس از استواریش بلغزد و به سزای آنکه(مردم را)از راه خدا باز داشته اید آثار سوء آن را بچشید و برای شما عذابی بزرگ باشد.

توضیح: یعنی به راحتی و به دروغ و یا حتی برای خوش بودن قسم نخورید که عذاب داره و از آن مهم تر آن که:

می گه اگر کسی با کاری/پیشنهادی/صحبتی/رفتاری و ... باعث بشه کسی از راه خدا بر گرده یا منحرف بشه یا کسی رو کلا از یاد خدا غافل کنه آثار سوئی در این دنیا دارد که هیچ  عذابی درد ناک هم در آخرت دارد.

---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

 (سوره نحل/آیه ی 95): 

و لا تاشتروا بعهد الله ثمنا قلیلا انمت عند الله هو خیر لکم ان کنتم تعملون

معنی :

و پیمان خدا را به بهایی نا چیز مفروشید ، بی تردید آنچه نزد خداست همان برای شما بهتر است ، اگر می دانستید.

توضیح: منظور این است که به خاطر لذت های لحظهای و نفسانی و اموال دنیوی خدا و سخن خداوند را فراموش نکنید و نسبت به آن بی توجه نباشید.

الله بالتوفیق

طارق

www.wali.ir  


نوشته های دیگران ()

85/7/5 :: 12:46 صبح

بسم رب الملائکه المقربین

امروز می خواستم در مورد یک معزل اجتماعی  و روانشناسی صحبت کنم ولی بازم دلم راضی نشد و باز بار دیگر روی میآریم به قرآن.

نحل/114: فَکُلوامِمّا رَزَقَکُمُ اللهُ حَلالاً طَیِّبًا وَ شکُروُا نِعمَتَ اللهِ ِان کُنتُم اِیّاهُ تَعبُدونَ

ترجمه : پس از آنچه خدا شما را روزی کرده حلال و پاکیزه بخورید و نعمت خدا را شکر گذاریداگر تنها اورا بندگی می کنید.

توضیح : بروبچز باید بگم که اشاره ی غیر مستقیم این آیه به لا اله الا الله(هیچ خدایی جز الله نیست) ملموس است.(قسمت آخر)//ببینید در اینجا آیه رابرسه بخش میبینیم:

1.اجازه دادن و بیان حلالیت غذا و ...       2.شکر خداوند به جهت نعمات         3.بیان غیر مستقیم لا اله الا الله

اولا در معنای ظاهری بیان می کند که شما که نعماتی را استفاده می کنید این نعمات از جانب یک خداست.(یعنی حواس ها باشه)

دوما جنبه ی ..... مسئله است. دوستان در مورد این موضوع فکر کنید و اگر جوابی بود بفرستید تا استفاده کنیم در ضمن به قید قرعه جایزه ای به بهترین پاسخ خواهیم داد. در ضمن در بخش نظرات که پاسختان را می نویسید یک ایمیل معتبر هم جهت ارسال جایزه بگذارید.

یا حق// طارق  

 


نوشته های دیگران ()

85/7/3 :: 9:18 عصر

بسم ربک الذی خلق ...

با سلام /دوستان بالاخره وقت کردم یه مطلب از مقالات خودم رو بنویسم.

دوستان در پی نوشته ی قبلی لازم دیدم یه توضیحی از دید خودم که البته تا حالا نقدی بر اون ندیدم بگم که هم توضیحی باشه و هم اگر کسی انتقادی داشت من رو در تصحیح اون کمک کنه.

دوستان ببینید در ادیان گذشته سه اصل مهم و اساسی با عناوین توحید/معاد و نبوت بود و تا حدی هم عدالت به چشم می خورد.پس از آمدن اسلام که در بر گیرنده ی آن سه اصل بود حتی با بیان بیاناتی همچون برابری حقوق زن و مرد و برابری انسان ها با هر رنگ پوست و مسئله ی جهاد موضوع عدالت را به نهایت مفهومش رساند. تا اینجا ما و اهل تسنن مشترکیم. اما ما بر اصل پنجمی هم در اصول دینمان معتقد هستیم که اهل تسنن قبول ندارند.آن اصل امامت(ولایت) بود.

توضیح اینکه چرا امامت در اسلام بود ولی در ادیان گذشته نه:

برای این باید بگم که ادیان گذشته که گفته ای متفاوت و مخالف با اسلام نداشتند چون تمام ادیان از نزد یک خدا فرستاده شده و رفته رفته کامل تر گشته برای مدت زمان خاصی بوده است.

یعنی ادیان گذشته برای مدت خاصی از زمان فرستاده شده بودند تا دین بعدی به صورت کامل تر فرستاده شود. یعنی چون این ادیان برای مدت خاصی بود برای بیان شریعت دین فقط پیامبر کفایت می کرد. اما چون درباره ی اسلام قرار بر این شد که از لحظه ی نزول تا آخرت به صورت دین خاتم باشد و دینی برای تمام زمان ها و اشخاص باشد حتی با این شرط که هیچ گاه کهنه نشده و همیشه با طراوت باشد پس فقط وجود پیامبر کافی نبود یعنی برای تحقق یک دین همیشگی و تازه باید همیشه یک نماینده از سوی خدا نزد مردم آن دین باشد که این نمایندگان همان امامان معصوم هستند.

برای همین مسئله یا اصل امامت(ولایت) در دین اسلام به اصول دینی اضافه شد. ولی برادران سنی این را قبول نداشته و قائل به همان چهار اصول دین شدند. و این خط اصلی اختلاف شیعه و سنی شد.البته دلایل دیگری هم بوده است ولی همین مورد آنقدر فراگیر است که کفایت می کند.

بعد ها همین اختلاف باعث شد تا اختلاف ها تا فرع دین هم کشیده شود و در نحوه ی وضو گرفتن و نماز خواندن ... هم اختلاف یافتیم. که البته ایجاد دتغییرات از سوی ایشان بوده است که این هم با منطق و برهان های تاریخی قابل اثبات است که شاید در پست های بعدی بگذارم. ان شا الله

به قول یاران یا علی

به قول دوستان بای تا های

الله بالتوفیق//طارق


نوشته های دیگران ()

85/7/3 :: 8:38 عصر

بسم الله الر حمن الر حیم

سلام علیکم

دوستان مسئله ای که به عنوان اولین پیام می خوام مطرح کنم مسئله ایست که هم شاید ذهن خود آدم رو درگیر کنه و هم شاید در بعضی شرایط و مجالس نیاز به اون برای توان بحث احساس بشه.

اون مسئله مسئله ی شیعه و سنی است. البته در این وبلاگ بنا بر این هست که من از یافته ها و مطالب و مقالات خودم بنویسم ولی به جهت کم بودن وقتم خواستم فعلا این مطلب رو که مسئله ای کهن و معروف هست رو به جهت اطلاع داشتن و انتقال پیام بیان کنم.

ما در مورد آخرین آیه ی سوره ی رعد بحث خواهیم کرد:

رعد/43: وَ یَقولُ الذَََّینَ کَفَروا لَستَ مُرسَلاً قُل کَفی بِااللهِ شَهیداً بَینی وَ بَینَکُم وَ مَن عِندَهُ عِلمُ الکِتابِ

معنی : و کسانی که کافر شدند می گویند: تو پیامبر نیستی.بگو : شهادت خدا و آن کسی که علم کتاب نزد اوست میان من و شما کافیست.

توضیح : عده ای از کفار به حضرت محمد(ص) بیان کردند که تو پیامبر خدا نیستی . چون نه شاهدی داری و نه دلیل محکمی. و معتقد بودند پیامبر خود با عده ای از علما و فضلای آن زمان قرآن را خود نوشته است. و گفتند که یکی از آن افراد که حضرت را در نوشتن قرآن یاری می داده علی(ع) بوده است. و استدلال کردند که کسی که می تواند به تنهایی کتابی چون نهج البلاغه(منظور اشاره ی آن ها به خطبه ها و بیانات آن زمان حضرت است که در حال حاضر در نهج البلاغه جمع شده است.) نوشته حتما با کمک چند فاضل دیگر می تواند کتابی چون قرآن بنویسد.

همان موقع این آیه بر پیامبر (ص) نازل شد که بیانگر این بود که:

برای نبوت حضرت محمد(ص)دو شاهد هست/یکی خود خداوند و دیگری شخصی که نزد او علم الکتاب است که همین دو شاهد برای کفار کافی است.(میان کفار و رسول)

حالا میگن علم الکتاب از نظر لقب/لقب گروهی از یهودیان بوده.

آیا میشه یهودی ها که اصلا پیامبر رو قبول ندارند شاهد نبوت او باشند. پس بحث لقب نیست.

ولی همونطور که خودشون هم  اعتراف کردند علی (ع) بود تنها کسی که هم صاحب علم کتاب(قرآن) بود در آن زمان و هم شاهد نبوت رسول.آیا شخص دیگر جز علی (ع) بود که هم صاحب علمی فراتر از علی باشد و هم شاهد رسول خدا؟

پس منظور از ( و من عنده علم الکتاب)یعنی حضرت علی (علیه السلام)

                                              به قول یاران یا علی                                           

                        به قول دوستان بای تا های                      

الله بالتوفیق//طارق


نوشته های دیگران ()

لیست کل یادداشت های این وبلاگ


منوى اصلى

خانه v
شناسنامه v
پارسی بلاگv
پست الکترونیک v
 RSS  v

درباره خودم

لوگوى وبلاگ

طارق

وضعیت من در یاهو

یــــاهـو

اوقات شرعی

اشتراک در خبرنامه

 

template designed by Rofouzeh